از چهار راه قصر کمی جلوتر سردری قدیمی با درهای بزرگ و بلند بالا خود نمائی میکند، سردری که عمارتی بزرگ را حکایت میکند عمارتی که با وارد شدن به حیاط آن و دیدن ستونهای بلند، یک خانه تاریخی متعلق به اواخر دوره قاجار که هنوز هم مجلل است. اینجا خانه دهش است، کسی که برای نخستین بار صنعت برق را به اصفهان آورد و کارخانه ریسباف توسط وی تاسیس شد.
از معماری خانه فعلا میگذریم چون در حال حاضر هدف ما داخل این عمارت با شکوه است عمارتی که در خود گنجینهای مهم دارد گنجینهای ارزشمند که در نوع خود مهجور است.
اینجا موزه آموزش و پرورش اصفهان است، موزهای با تصاویر دانش آموزان از دوره پهلوی اول به بعد که اغلب پدربزرگهای ما هستند، دانش آموزانی با همان لباسهای فرمی که در فیلمهای قدیمی دیدهایم، کت و شلوار طوسی با پیراهنهای یقه سفید که در قاب خاطره ماندگار شدهاند.
دست خط دانش آموزانی از دهه 20 و 30 که اگر ببینیم فکر میکنیم یک فرد خوشنویس این مطالب را نوشته، توپ فوتبال از دهه 40 ، کتابهای درسی قدیمی که هر ورق آن یک خاطره از دوران قدیم پدربزرگهای ما را دارد.
تصاویر دانش آموزان قدیم آن هم در نوستالژی سیاه و سفید و نگاههای پر امید هر فردی را میتوان به خوبی دید، تصاویری که به گفته مسئولان بسیاری از بازدیدکنندگان در این عکسها تصویر پدربزرگ و مادر بزرگ خود را میبینند و آن را شناسایی میکنند.
کتابهای قدیمی درسی، هندسه، علوم و ادبیات و کیف مدرسه قدیمی ، قلم و دوات، همه و همه در یک موزه ناشناخته جمع شده که حتی میان مردم اصفهان نیز از وجود آن اغلب اطلاعی ندارند. موزهای که خاطرات مشترک بزرگترها را زنده میکند. خانهای تاریخی که موزهای و مرکز تحقیقات معلمان را در خود جای داده است.